365
همین که این روزآم آروم و کم تنش هستن برام کافیه
🙂
تنها جنبه مثبت زندگیم اینه که دیگه کارمند نیستم و لازم نیست شیش صبح از خواب بیدار شم 😑
ولی باید بگردم دنبال یه کار مناسب و سبک که دوسشم داشته باشم
حدود شیش هفت ماه با وضع روحی داغونی که داشتم سعی کرده بودم کراشمُ فراموش کنم
تقریبنم موفق شده بودم تا اینکه هفته قبل بعد از ماه ها بی خبری کامل بهم زنگ زد
و همون ده دقیقه کافی بود تا دوباره هوایی شم 🙂
دو سال منتظر بودم طرحم تموم شه که روز آخر بیام اینجا بنویسم تموم شد
ولی خورد به قضایای این چند وقت و حوصله هیچی رو نداشتم 🙂
اینقدر این روزا زندگیم مزخرف و بی روح و هیجانه که حتی نمیدونم اینجا چی باید بنویسم 🙂
زندگی تا وقتی دانشجویی قابل تحمل و قشنگه
تفریحاتتُ داری
فیلم و سریالاتُ میبینی
مسافرت میری
پیچوندن و برنامه کردن بین کلاسا رو داری
تابستون آزاد داری
کلا وقت آزاد زیاد داری
هروقت حوصله ات نکشید کلاس و دانشگاهُ میپیچونی
اون وسطا هم یکم درس میخونی چارتا امتحانم میدی میره دیگه
ولی وقتی دانشگاه تموم میشی و میری سرکار تازه میفهمی زندگی چقدر مزخرف و تکراریه
تازه میفهمی دیگه آدمِ خودت نیستی
دیگه حوصله نداشتن و بهونه و پیچوندن نداری
مسافرت طولانی و با خیالِ راحت نداری
برنامه و تفریح وسط هفته نداری
تو هستی و یه لوپِ بی پایان از خستگی و بی حوصلگی و هیچ کاری نکردن
تازه میفهمی اندازه زحمت و جون کندنتم بهت پول نمیدن و سختیش دو برابر میشه 🤦🏻♀️
واقعا کاش میشد همیشه دانشجو بمونم 🥲
بابا من از همتون متنفرم و چشم دیدن هیچکدومتونُ ندارم
دلم نمیخواد حتی سلام علیک و خدافظی کنم
اونوقت تو میخوای با من سر صحبتُ باز کنی؟
به قرآن الان خودمُ جر میدم از دست شما کیریا 😑
این روزا که ۱:۳۰ تعطیل میشم خیلی اوضاع بهتر شده
وقتی میرم خونه وقت بیشتری دستمه و استراحتمم تقریبا کافیه
فقط سه ماه دیگه باید تحمل کنم 😑
بعدش حتما یا میرم سراغ شغل مورد علاقه ام یا فکرامُ میکنم ببینم آدم ادامه تحصیل هستم یا نه
چرا این دختره از رو نمیره؟
باز اومده تولد منو تبریک گفته!
احمق من دکمه سیکتُ زدم چرا حالیت نیس نمیخوام دیگه باهات رابطه داشته باشم؟
بعد امثال همین اسکل میرن اسکرین شات از تبریک گفتن و جواب نگرفتنشون میذارن توییتر و اینستا و بقیه هم ندونسته میان کلی فحش به طرف مقابل میدن
یبارم به این فکر کنین شاید طرف کلی دلیل قانع کننده واسه جواب ندادنش داشته باشه