302
حالا که فهمیدم عشق ممنوعه ست و آنکراش کردم همه چی داره دست به دست هم میده که من مجبور باشم باهاش بیشتر در ارتباط باشم و با هم کار کنیم
اون موقعی که دلم پر میزد ببینمش و دنبال یه بهونه میگشتم نشد ببینمش ولی الان باید برای یه کاری ببینمش، یعنی اون باید منو ببینه
و قسمت ناراحت کننده ماجرا اینجاست که وقتی پیام میده نباید لبخند بزنم
نباید ذوق کنم نباید منتظر نوتیفش باشم نباید از زود سین کردنش خوشحال بشم
نباید برای روزی که قراره برای اولین بار از نزدیک ببینمش ذوق داشته باشم
خیلی بی انصافیه 🙂